اولين بار وقتي به زادگاه يکي از دوستان دوران دانشگاه در يک روستاي کوهستاني استان مرکزي رفته بودم با آن آشنا شدم. من در آن آبادي مرتفع دچار بي نظمي ضربان قلب شدم و ترس ناشي از آن مرا به درمانگاهي کشاند که يک پزشک هندي آن را اداره ميکرد. او پس از شنيدن شرح حالم برايم اينديرال تجويز کرد. قرصهاي صورتي کوچک ده ميلي گرمي.
سالها بعد در محل کارم دوستي که پزشک بود گفت که در مواقعي که دچار استرس ميشود از اين دارو استفاده ميکند. گفت که وقتي دانشجو بوده براي آماده کردن پاياننامهاش آمفتامين مصرف کرده و در پي سه روز و سه شب بيخوابي، وقتي ميخواسته از تزش دفاع کند، چهل ميلي گرم پروپرانولول را يکجا بلعيده.
از آن به بعد من کشف جديدي کرده بودم. مي دانستم که ترس از صحنه و سخنراني در مقابل جمع يک ترس طبيعي است و براي آسوده تر گذراندن آن گاه از اينديرال استفاده مي کردم.
برايم جالب بود که روي ميز يا در جيب بسياري از همکارانم اين دارو را ميديدم، به خصوص آنها که در مشاغل مديريتي بودند و به اقتضاي شغلشان تنش بيشتري را تحمل ميکردند.
اين دارو براي مقابله با موقعيت هاي پرتنش مثل سخنراني در برابر جمع يا اجراي موسيقي و تئاتر که به آن stage fear ميگويند کاربرد دارد و اضطراب ناشي از آن را مهار ميكند. در حالات شديدتر ارتباط گريزي (communication apprehension) هم مفيد است. يک آمار مي گويد هشتاد درصد مردم آمريکاي شمالي هنگام صحبت کردن در برابر يک جمع دچار نگراني شديد ميشوند (+).
براي کساني که دچار افتادگي دريچه ميترال قلب هستند حملات ناگهاني اضطراب يک عارضه شناخته شده است. اما فراگيري موضوع فراتر از اينها بود. طوري که امروز من به ماهيت MVP هم شک دارم. تجربه ديدن رد پاي اين دارو در نوشتههاي وبلاگ نويسان هم بارها برايم تکرار شد. آخرين بار در "تجربههاي زنانه-تجربههاي كابوسوار" که شرح ماجراي دختري است که به دليل پخش کردن فرم هاي کمپين جمع آوري يک ميليون امضا براي لغو قوانين تبعيض آميز عليه زنان دستگير شده. نتوانستم در اينترنت آماري رسمي از مصرف اين دارو در ايران پيدا کنم، بنابراين به مشاهدات متعدد خودم اکتفا مي کنم.
اما مطلب مهم نکتهاي است که تازگي درباره اين دارو فهميدهام و آن اثر ضد حافظهي پروپرانولول (و ساير بتابلوكرها) است. من اين نکته را اول در تجربه شخصي خود دريافتم و سپس با گوگليدن شواهد آنرا در اينترنت هم پيدا کردم.
يک حادثه اگر تاثير شديدي بر احساسات ما بگذارد، به خوبي در ياد ما ميماند. بر عکس، تحت فشار شديد احساسات، چيزهايي را به ياد مي آوريم که گمان نميکرديم در يادمان مانده. از اين ويژگي دوم بازجوها و شکنجه گرها حسابي استفاده ميکنند. آدمها در زندان انفرادي خاطراتي را به ياد ميآورند که خودشان را متعجب ميکند.
اين به خاطر تاثير هورمون آدرنالين در ساز و کار شکل دهي و بازيابي حافظه در مغز است (+). پروپرانولول با سد کردن آدرنالين، واکنش تشکيل حافظه دراز مدت را تحت تاثير قرار مي دهد و بنابراين شايد مصرف آن پس از حوادث سهمگين زندگي کمک کند که اثر کمتري از اين حوادث در ذهن ما باقي بماند.
از اينها گذشته، سؤال اساسي من اينست كه چرا انسانها براي بيان خود در برابر ديگران بايد اضطراب داشته باشند؟ آيا مجموعه بازيهايي كه زندگي ما در دوران حاضر را ميسازد نياز به بازنگري ندارد؟ به نظر من يک جاي کار مي لنگد.
نکته: درباره ديگر عوارض مصرف و به خصوص قطع ناگهاني مصرف اين دارو نکات مهمي وجود دارد. اگر نميدانيد حتما پيش از مصرف آن با يک پزشک متخصص مشورت کنيد يا آنرا مطالعه نمائيد.
۱۰ نظر:
همسر من از 14 سالگی پروپرانولول مصرف میکنه. و بدون اون از شدت تپش قلب واقعا نمی تونه زندگی کنه. پیش بهترین دکترای قلب از جمله دکتر رئیسی پدر زن دکتر ماندگار هم رفته و همه گفتهاند حتما روزی دو تا بخور.
با خوندن این مطلب کمی نگران شدم. آخه یه کمی حواس پرت شده...
این دارو جایگزینی نداره؟
در یک سفر به ایران، چند سال پیش، یک پزشک قلب روزی دو تا از همین را برای من تجویز کرد که در بازگشت به اینجا تبدیلش کردند به روزی یک آتنولول 25 میلی گرمی که ظاهرا جایگزین مناسبی برایش است. اما با وجود قطع اخیر این دارو، مدتی ست که نمی توانم تجربه های فراموشی آنی خود را توجیه کنم. پس شاید از این بوده؟ مطلبتان مفید بود.
به زیتون:
تا جائی که می دونم بدن به مصرف درازمدت این دارو هم مثل اکثر داروها عادت می کنه. اثرش روی حافظه هم کمرنگ کردن حوادث شدیده، مثل تصادف یا شکست های عاطفی سنگین. روی حافظه کوتاه مدت نباید اثری داشته باشه. در هرحال درباره داروی جایگزین بهتره یه ÷زشک متخصص نظر بده.
به ناشناخته ها:
جواب دقیق رو نمی دونم. اما اینکه آدم چیزی رو فراموش کنه و بعد بتونه دوباره به یاد بیاره کاملا طبیعیه.
من افتادگی میترال دارم و دکتر این دارو را داد. ظاهره برای تسکین درد اما من وقتی اضطراب هم ندارم قلبم درد می کند فرضا اگر هم درد قلب من از اضطراب باشد ربط اون به افتادگی میترال چیه
من يه دختر ١٥ سالم وروزي ٢ عدد طبق دستور پزشك از اين قرص مصرف
ميكنم. أيا روي حافظه و هوشم تأثير منفي ميذاره؟!؟
با سلام و آرزوي موفقيت براي شما
خواستم بر اين مطلب شما مبني بر اين كه داروي پروپرانول داروييست ضد حافظه ؛ صحه بگذارم
من به شخصه با مصرف داروي مذكور كه در رفع تنش هاي حاصل از افتادگي دريچه ميترال؛ برايم تجويز شده ؛ به شدت دچار ضعف حافظه مي شوم
اميدوارم در مسير مقالات و پيگيري هاي شما ؛ مفيد واقع شود
من يه دختر ١٥ سالم وروزي ٢ عدد طبق دستور پزشك از اين قرص مصرف
ميكنم. أيا روي حافظه و هوشم تأثير منفي ميذاره؟!؟
اقائی پزشگ درس اول پزشگی خواندن وشناخت روان بیمار است نظر های تئوری وتخصصی را در جمع افشا نمی کند وبهد بیمار محترم شاید یک دارو عوارضی داشته باشد ولی باید قبول کرد سبک سنگین کرد از بد بهتر بهتر را خواست یعنی اگر بیماری حال حاضر شما با این دارو درمان نشودعوارض ان بیشتر بیشتر است شاید ...موفق شوید همیشه توکل را فراموش نکنید. مسئول
من هم در انجام کارهای سخت مثلا همین سخنرانی یا ... دچار استرس می شم و فعلا مجبورم پروپرانولول مصرف کنم.
البته من نصف قرص 10 میلیگرم رو که بزارم زیر زبونم دیگه تا نصف روز همون جواب میده و کارم رو پیش میبره حسابی.
خیلی دوست دارم و پیگیری می کنم که بتونم بفهمم چرا بدون این دارو باید آدم دچار استرس بشه؟ یعنی این چه حالت روانی هست که اونقدر قوی میشه که اثر فیزیکی از خودش نشون میده.
ارسال یک نظر