۱۳۸۵/۰۹/۲۶

آسمان خراش

سؤال امتحان نهايي فيزيك دانشگاه كپنهاگ:
چگونه مي‌توان با يك فشارسنج ارتفاع يك آسمان‌خراش را محاسبه كرد؟
پاسخ يك دانشجو:
"يك نخ بلند به گردن فشارسنج مي‌بنديم و آن را از سقف ساختمان به سمت زمين مي‌فرستيم. طول نخ به اضافه طول فشارسنج برابر ارتفاع آسمان‌خراش خواهد بود." اين پاسخ ابتكاري چنان ممتحن را خشمگين كرد كه دانشجو را رد كرد. دانشجو با پافشاري بر اينكه پاسخش درست است به نتيجه امتحان اعتراض كرد. دانشگاه يك داور مستقل را براي تصميم درباره اين موضوع تعيين كرد. داور دانشجو را خواست و به او شش دقيقه وقت داد تا راه حل مسئله را به طور شفاهي بيان كند تا معلوم شود كه با اصول اوليه فيزيك آشنايي دارد.
دانشجو پنج دقيقه غرق تفكر ساكت نشست. داور به او يادآوري كرد كه وقتش درحال اتمام است. دانشجو پاسخ داد كه چندين پاسخ مناسب دارد اما ترديد دارد كدام را بگويد. وقتي به او اخطار كردند عجله كند چنين پاسخ داد:
"اول اينكه مي‌توان فشارسنج را برد روي سقف آسمان‌خراش، آنرا از لبه ساختمان پائين انداخت و مدت زمان رسيدن آن به زمين را اندازه گرفت. ارتفاع ساختمان مساوي يك دوم g ضربدر t به توان دو خواهد بود. اما بيچاره فشارسنج." "يا اگر هوا آفتابي باشد مي‌توان فشارسنج را عمودي بر زمين گذاشت و طول سايه‌اش را اندازه گرفت. بعد طول سايه آسمان‌خراش را اندازه گرفت و سپس با يك تناسب ساده ارتفاع آسمان‌خراش را بدست آورد."
"اما اگر بخواهيم خيلي علمي باشيم، مي‌توان يك تكه نخ كوتاه به فشارسنج بست و آنرا مثل يك پاندول به نوسان درآورد، نخست در سطح زمين وسپس روي سقف آسمان‌خراش. ارتفاع را از اختلاف نيروي جاذبه مي‌توان محاسبه كرد: T = 2 pi sqroot (l / g) ."
"يا اگر آسمان‌خراش پله اضطراري داشته باشد، مي‌توان ارتفاع ساختمان را با بارومتر اندازه زد و بعد آنها را با هم جمع كرد."
"البته اگر خيلي گير و اصولگرا باشيد مي‌توان از فشارسنج براي اندازه‌گيري فشار هوا در سقف و روي زمين استفاده كرد و اختلاف آن برحسب ميلي‌بار را به فوت تبديل كرد تا ارتفاع ساختمان بدست آيد."
"ولي چون هميشه ما را تشويق مي‌كنند كه استقلال ذهني را تمرين كنيم و از روش‌هاي علمي استفاده كنيم، بدون شك بهترين روش آنست كه در اتاق سرايدار را بزنيم و به او بگوييم: اگر ارتفاع اين ساختمان را به من بگويي يك فشارسنج نو و زيبا به تو مي‌دهم."
اين دانشجو كسي نبود جز نيلز بور، تنها دانماركي كه موفق شد جايزه نوبل در رشته فيزيك را دريافت كند.
ترجمه شده از: Funny Emails

۴ نظر:

ناشناس گفت...

جالب بود!

ناشناس گفت...

بسم الله الرحمان الرحیم. سلام.

دو مقاله ی «share» و «بیا بیاندرز» را آفلاین خواندم.

من مدخل ِ sharing در دایرت المعارف ریاضی را ترجمه کردم به «سهم بَری». به احتمال زیاد عیناً از داریوش آشوری (در فرهنگ علوم انسانی؟) گرفتم. تعریف مدخل را خواندم. با همکارم هم بررسی کردیم. به نظرم معادل «سهم بَری» مناسب بود. (برای دایرت المعارف ریاضی، اگر مایلی رجوع کن به http://seyyedmohammadi.blogfa.com/post-140.aspx .) نمی دانم به اشتراک گذاشتن/گذاردن فصیح هست یا نه. ایاری/همیاری هم احتمالاً بخت قبول ندارد!

ان شاء الله بروم http://www.datiki.com/fa/library.htm را ببینم.

بازنویسی ی قسمتهائی از قانون بوعلی به زبان ساده یعنی چی؟ عربی اش را بازنویسی کنی؟ فارسی اش را بازنویسی کنی؟ ترجمه اش که گویا موجود است.

کیهان رهگذر سریال بوعلی را ساخته بود. دخترش ماهی رهگذر در دانمارک و اون جاها است. اگر mahi rahgozar را سرچ کنی، به مطلب و عکس از او می رسی. دخترش هم فیلمساز است.

بوعلی از افراد محبوب من است. البته به عمق و حتا سطح معارف او دسترسی ندارم. بضاعتش را فعلاً ندارم.

وجود داشتن نسخه ی چاپی یا الکترونیکی از آثار بوعلی یا محیی الدین یا سهروردی یا ملاصدرا یا خواجه نصیر یا کانت یا هگل، همین جوری همین جوری که نیست. تلاش و مجاهدت می خواهد. سیدحسین نصر آثار سهروردی را احیا کرد. چه گونه؟ با مجاهدت. با همت. با همکاری ی افراد شایسته.

انسان گرا بودن بوعلی را هم نظری ندارم، چون اطلاعاتی ندارم.

نام خانوادگی ی آل گیلانی شنیده ای؟ دیده ای؟ می شناسی؟

اگر لُر هستی:

دوست اینترنتی ای داشتم (و تقریباً الان هم هست) به نام بهروز محمودی بختیاری. دکتر در زبان شناسی. ساکن تهران.

کامنت به مدل جدید خوب است.

با احترام.

ناشناس گفت...

خيلي جالب بود.

ناشناس گفت...

سلام
از مطالب آموزنده اتان لذت بردم.از آن ها در دورنزديك با ذكر ماخذ استفاده خواهم كرد.