آيا ديگر حيوانات هم مانند ما از بازي كردن، موفق شدن و عشقبازي لذت ميبرند؟ آيا جدا شدن از نزديكان رنجشان ميدهد؟
ديشب را به جستجوي اين سوال گذراندم. ببينيد چه پيدا كردم:
ژاك پنكسپ (Jaak Panksepp) در دههي 70 ميلادي مقادير اندكي داروي مخدر به حيوانات آزمايشگاهي خوراند و اثر آن را بر غريزههاي اوليه نظير گرسنگي، ترس و خشم مشاهده كرد. آزمايش او به اين ترتيب بود: ابتدا توله سگهايي را كه در هفتهي پنجم عمر خود بودند از مادرشان جدا كرد و ناله و بيقراريشان را مشاهده نمود. سپس مقاديري داروي مخدر به آنها خوراند. نالهها و بيقراريها متوقف شد. نتيجه گرفت: احساس دلبستگي به مادر را كه از قويترين و اساسيترين عواطف است، ميتوان با دستكاري شيميايي در مغز روشن يا خاموش كرد.
آزمايشهاي بعدي او نشان داد كه طيف گستردهاي از احساسات اجتماعي مثل ميل به تعامل با ديگران يا محبت مادري را ميتوان با چنين دستكاريهايي تغيير داد. مثلا با دادن مواد افيوني به يك پستاندار بسيار اجتماعي، ميتوان آن را به موجودي تبديل كرد كه از تنهايي لذت ميبرد.
پنكسپ سپس كنجكاو شد بداند اين تغييرات شيميايي در چه قسمتي از مغز اتفاق ميافتد. او بخشهاي مختلف مغز موشهاي آزمايشگاهي را با تكانهي الكتريكي تحريك كرد و پس از سالها آزمايش، دريافت كه احساسات اوليه در قسمتي از ميانمغز به نام periaqueductal gray يا PAG ايجاد ميشوند. اين قسمت در مغز تمام پستانداران وجود دارد. اين قسمت در تصوير زير كه نماي بالاي برشي از مغز را نشان ميدهد، با شمارهي 3 مشخص شده است.
PAG در ايجاد بيحسي، رفتار تدافعي و رفتار تناسلي نقش دارد. مثلا تحريك جنسي پستاندار ماده باعث آزاد شدن نوعي هورمون استروژني در مغز ميشود .پيامي كه متعاقب آن به PAG ميرسد، سبب ميشود PAG تحريكات عصبييي به نخاع ارسال كند. اين تحريكات به ماهيچههاي اطراف ستون مهرهها منتقل ميشود و به آنها فرمان ميدهد كه به سمت شكم خم شوند. يعني ستون مهرهها چنان خم ميشود كه قلهي انحناي آن به سمت شكم باشد. اين فرآيند كه آن را Lordosis behavior ميخوانند، شرايط مناسب براي آميزش را فراهم ميكند.
به نظر ميرسد ساز و كارهاي الكتروشيميايي انسان و ساير پستانداران در مورد احساس درد و لذت شبيه هم باشد. بنابراين بعيد نيست كه خود تجربهي احساس درد يا لذت هم مشابه باشد. همچنين پستانداران هم مانند انسان قادر به ثبت و يادآوري احساسات پيشين خود هستند. چيزي كه به آنها توان يادگيري -هرچند محدود- ميدهد.
تفاوت مهم بين انسان و ديگر جانوران اين است كه مغز انسان احساسات ايجاد شده در ناحيهي مياني مغز را به قسمتهاي پيشرفتهتر مغز ميفرستد و در آنجا پردازش ميكند. درنتيجه ميتواند اين احساسات اوليه را تعديل، سركوب، بزرگنمايي و يا بيان كند. كاري كه ديگر پستانداران قادر به انجامش نيستند.
*
بخشهاي مهمي از اين نوشته را از مقالهي Douglas Starr, Animal Passions: Fido Loves You اقتباس كردهام.
۲ نظر:
پیکولو، پیکولوی بزرگ
بذار روراست باشیم
دعوت کردی
اسم من رو اول اوردی
عالیجاه هم گفتی
طبیعیه که الان من حسابی خوشخوشانم شده
بخصوص که اسم بعضی عناصر معلومالحال آخرای لیسته
که حساب کار دستشون بیاد
این حرکتت مشت محکمی بود بر.
سلام
جالب بود.
تبریک سال نو!
ارسال یک نظر